![](http://clipartpals.com/1024/pal-vector-clipart-of-a-group-of-kids-hiding-out-and-crawling-under-a-rope-structure-by-bnp-design-studio-39.jpg)
استفاده از مطالب وبلاگ بلامانع است.
http://feraghat90.blogfa.com/post-1251.aspx
دوباره يادم افتاد
شبي كه خانه لرزيد
شبي كه بوي گريه
ميان كوچه پيچيد
تمام شهر آن شب
پر از فرياد غم بود
عروسك هايمان سوخت
ميان آتش و دود
نشستم گريه كردم
به زير نور مهتاب
چه غمگين ماهي ام مرد
درون حوض پر آب
نديدم بعد از آن شب
سه تا همبازي ام را
كجا رفتند آخر
(نسيم و ياس و زهرا)
به ياد دوستانم
كشيدم توي دفتر
سه تا شاخه گل سرخ
سه تا بچه كبوتر
بابا و جبهه
شاعر : نوشين نوري
بابا به جبهه مي رفت
وقتي كه بچه بودم
هر شب به انتظارش
مهمان كوچه بودم
او بود و شوق رفتن
من بودم ودلي تنگ
در فكر من فقط او
در فكر او فقط جنگ
هر بار نامه هايش
از عطر خاك پر بود
از بوي تند باروت
از رنگ و آتش و دود
هر بار مي نوشتم
بابا تو كي مي آيي؟
او مي نوشت : فردا
با مژده ي رهايي!
من هم اگر نباشم
همراه توست ايران
بايد براي ميهن
حتي گذشت از جان
بابا نيامد و باز
اين شعر نا تمام است
من بچه شهيدم
باباي من امام است
مريم هاشم پور
http://feraghat90.blogfa.com/post-1251.aspx